جوان آنلاین: مردی که متهم است در جریان یک درگیری خانوادگی پدرزنش را با ضربه چاقو به قتل رسانده، در دادگاه کیفری حاضر و محاکمه شد. شاکیان خواهان قصاص و اشد مجازات برای قاتل شدند.
دیماه سال ۱۴۰۳مأموران پلیس تهران با تماس تلفنی از درگیری خونینی در خانهای حوالی منطقه استخر در شرق تهران باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند، دریافتند مردی به نام کریم پس از مشاجره با همسرش در درگیری پدرزنش را به نام یوسف زخمی کرده و از محل گریختهاست. در ادامه به مأموران گزارش شد یوسف که برای درمان به بیمارستان منتقل شده بر اثر شدت جراحات روی تحت بیمارستان فوت کردهاست. با اعلام این خبر، پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند.
اعتراف
تیم جنایی در نخستین گام، کریم را تحت تعقیب قرار دادند و موفق شدند داماد ۴۳ ساله شناسایی و بازداشت کنند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اقرار کرد و گفت: «مدتی است با همسرم اختلاف دارم. کارم سخت است و اعصاب و روان همیشه بهم ریخته است و به همین دلیل احساس میکنم او مرا درک نمیکند و با هم مشاجره میکنیم. روز حادثه با همسرم مشاجره کردم که صدایش بلند و پدرش متوجه شد. او با زنجیر به من حمله کرد که ناخواسته با چاقو ضربهای به او زدم. من قصد قتل نداشتم و الان هم پشیمان هستم.»
دادگاه
متهم پس از تکمیل پرونده و بازسازی صحنه قتل راهی زندان شد تا اینکه مدتی بعد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه حاضر شد.
در جلسه دادگاه، ابتدا خانواده مقتول بهعنوان شاکی درخواست قصاص کردند. در ادامه همسر متهم خواستار اشد مجازات و قصاص برای متهم شد.
اظهارات متهم
پس از اظهارات اولیایدم نوبت کریم شد و او در جایگاه حاضر شد و با اظهار پشیمانی گفت: «من، همسرم و پسر ۱۹ سالهام با پدر و مادرزنم در یک خانه زندگی میکردیم. کارم در سردخانه بیمارستان است و اثرات منفی زیادی روی من گذاشته بود. وقتی از محل کار به خانه میآمدم، حالم خوب نبود و حوصله صحبت کردن با کسی را نداشتم. روز حادثه من در سردخانه بیمارستان جسد سه کودک را دیده بودم و حالم خیلی بد شده بود و وقتی وارد خانه شدم به همسرم گفتم با من کاری نداشته باشد، اما او غر زد که با هم مشاجره کردیم. برای ترساندن او کارد میوهخوری برداشتم، اما قصد زدن نداشتم که پسرم به کمک خواهی مادرش گاز فلفل به چشمهایم زد و دیگر نتوانستم ببینم. در همین لحظه پدرزنم با زنجیر به من حملهور شد و من برای دفاع خود چاقو را پرتاب کردم که ناخواسته به او اصابت کرد. الان پشیمان هستم و امیدوارم اولیایدم مرا ببخشند.»
ادعای همسر قاتل
پس از اظهارات متهم، همسر وی روایت او را رد کرد و با نشان دادن عکس چاقو به قضات گفت: «قاتل دروغ میگوید میخواهد با این ادعا خودش را بیگناه جلو دهد. آن روز گاز فلفلی در کار نبود که بخواهد پسرم به صورتش بزند. آلت قتاله هم کارد میوهخوری نبود و قاتل با چاقو به پدرم حمله کرد. شوهرم بارها پدر و برادرم را که از من طرفداری میکردند، تهدید به قتل میکرد و روز حادثه هم با ضرباتی که به کبد و ریه پدرم وارد کرد، او را به قتل رساند.» قضات پس از پایان جلسه و استماع اظهارات شاکی و متهم وارد شور شدند تا در خصوص میزان مسئولیت کیفری و تعیین مجازات تصمیم بگیرند.